آیه 11 سوره شوری

از دانشنامه‌ی اسلامی

فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا ۖ يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ ۚ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ ۖ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ

[42–11] (مشاهده آیه در سوره)


<<10 آیه 11 سوره شوری 12>>
سوره :سوره شوری (42)
جزء :25
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

خدا آفریننده آسمانها و زمین است، برای شما آدمیان از جنس خودتان زنان را هم جفت شما قرار داد و نیز چهار پایان را جفت (نر و ماده) آفرید، و به این تدبیر (ازدواج) شما را خلق بی‌شمار کند. آن خدای یکتا را هیچ مثل و مانندی نیست و او شنوا و بیناست.

آفریننده آسمان ها و زمین است. از خودتان برایتان جفت هایی قرار داد، و از چهارپایان هم جفت هایی آفرید. شما را با این [تدبیر حکیمانه] زیاد می کند. هیچ چیزی مانند او نیست و او شنوا و بیناست.

پديدآورنده آسمانها و زمين است. از خودتان براى شما جفتهايى قرار داد، و از دامها [نيز] نر و ماده [قرار داد]. بدين وسيله شما را بسيار مى‌گرداند. چيزى مانند او نيست و اوست شنواى بينا.

آفريدگار آسمانها و زمين است. براى شما، هم از شما، همسرانى بيافريد. و نيز براى چارپايان جفتهايى پديد آورد. با آفرينش همسران بر شمارتان مى‌افزايد. هيچ چيز همانند او نيست و اوست كه شنوا و بيناست.

او آفریننده آسمانها و زمین است و از جنس شما همسرانی برای شما قرار داد و جفتهایی از چهارپایان آفرید؛ و شما را به این وسیله [= بوسیله همسران‌] زیاد می کند؛ هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

The originator of the heavens and the earth, He made for you mates from your own selves, and mates of the cattle, by which means He multiplies you. Nothing is like Him, and He is the All-hearing, the All-seeing.

The Originator of the heavens and the earth; He made mates for you from among yourselves, and mates of the cattle too, multiplying you thereby; nothing like a likeness of Him; and He is the Hearing, the Seeing.

The Creator of the heavens and the earth. He hath made for you pairs of yourselves, and of the cattle also pairs, whereby He multiplieth you. Naught is as His likeness; and He is the Hearer, the Seer.

(He is) the Creator of the heavens and the earth: He has made for you pairs from among yourselves, and pairs among cattle: by this means does He multiply you: there is nothing whatever like unto Him, and He is the One that hears and sees (all things).

معانی کلمات آیه

  • فاطر: آفريننده. فطر در اصل به معنى مطلق شكافتن و يا شكافتن از طول است.
  • يذرأكم: ذرء: آفريدن بر وجه اختراع، اصل آن به معنى ظهور است (مجمع البيان انعام/ 136).

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‌ءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ «11»

آفريننده آسمان‌ها و زمين، براى شما از خودتان همسرانى قرار داد و از چهار پايان نيز جفت‌هايى، به اين وسيله شما را كثير مى‌كند. او را هيچ مانندى نيست و او شنوا و بيناست.

نکته ها

كلمه‌ى‌ «فاطِرُ» يعنى آفرينش چيزى كه قبلًا مشابه نداشته است. البتّه «فطر» در لغت به معناى شكافتن و جدا كردن است و اين تعبير شايد اشاره به اين باشد كه زمين و آسمان در آغاز توده‌اى واحد و متراكم بوده است كه در اثر انفجار شكافته شده و كرات تفكيك شده‌اند.

واللّه العالم‌

خداوند را نمى‌شود با هيچ چيز شبيه و همتا دانست. او «حى» است امّا حياتش از حيات همه‌ى موجودات زنده جداست. در بند 71 دعاى جوشن كبير مى‌خوانيم:

«يا حيا قبل كل حى، يا حيا بعد كل حى، يا حى الذى ليس كمثله حى، يا حى الذى لا يشاكله حى، يا حى الذى لا يحتاج الى حى، يا حى الذى يميت كل حى، يا حيا لم يرث الحياة من حى، يا حى الذى يرزق كل حى، يا حى الذى يحيى الموتى، يا حى و يا قيوم لا تأخذه سنة و لا نوم»

اگر تنها به صفت حيات خداوند توجّه كنيم مى‌بينيم خداوند قبل از هر زنده و بعد از هر زنده‌

جلد 8 - صفحه 380

است، زنده‌اى است كه شريك در حيات ندارد، محتاج به زنده‌اى ديگر نيست و همه‌ى زنده‌ها را مى‌ميراند.

پیام ها

1- آفرينش آسمان‌ها و زمين كاملًا ابداعى و ابتكارى است. «فاطِرُ»

2- هدف از زوجيّت بقاى نسل است. ( «يَذْرَؤُكُمْ» به معناى تكثير است كه بعد از كلمه «ازواج» آمده است)

3- خداوند از داشتن همسر منزّه است. (در انسان و حيوان، زوجيّت هست، ولى خداوند همسر ندارد) «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‌ءٌ»

4- با اينكه هيچ چيز مثل خدا نيست لكن او با همه پيوند دارد، شنوا و بيناست و همه‌ى آفريده‌ها را زير نظر دارد. «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‌ءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ»

5- ديدن و شنيدن خداوند با ساير ديدن‌ها و شنيدن‌ها متفاوت است. «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‌ءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‌ءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ «11»

فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌: ذاتى كه آفريننده و خلق كننده آسمان‌ها و زمينها است، جَعَلَ لَكُمْ‌: قرار داد براى شما، مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً: از جنس نفسهاى شما جفتها كه زنانند تا به ايشان انس يابيد و از آنها اولاد و اتباع حاصل كنيد. وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً: و خلق فرمود از چهارپايان جفتها صنفهاى گوناگون يعنى براى هر يك زوجى تعيين فرمود تا سبب توالد و تناسل باشد. يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ‌: بسيار گرداند شما را و انعام را در اين تدبير، يعنى در خلق ازواج كه منشأ تزاوج و تناسل است.

و چون ايجاد آسمان و زمين و تكثير خلايق به تزاوج، مقدور هيچكس نيست به غير از ذات يگانه الهى، لذا بعد از آن فرمايد: لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‌ءٌ: نيست مانند او چيزى نه در ذات و نه در صفات «ذكر مثل بنابر قصد مبالغه است در نفى مثل از ذات او چه نفى از شبه شي‌ء كه بر اخص اوصاف آن شى‌ء باشد موجب نفى از آن شى‌ء است به طريق اولى». يا «تكرار كلمه تشبيه به جهت تاكيد معنى نفى باشد يعنى اصلا او را مانند و نظيرى نيست» نزد بعضى «مثل» به معنى صفت است و تقدير كلام اينكه «ليس كصفته صفة» نيست مانند صفت او صفتى، زيرا جميع صفات نظر به صفات كمال الهى ناقصند، پس مثل صفات او نباشد. وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ: و او است شنواست جميع شنيدنيها را،

جلد 11 - صفحه 403

بيناست به هر چه ديده مى‌شود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‌ءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ «11» لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ «12» شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‌ وَ عِيسى‌ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ «13» وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ «14» فَلِذلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ لا حُجَّةَ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنا وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ «15»

ترجمه‌

پديد آورنده آسمانها و زمين قرار داد براى شما از خودهاتان جفتهائى و از چهار پايان جفتهائى خلق بسيارى ميگرداند شما را در آن نيست مانند او چيزى و او شنواى بينا است‌

مر او را است كليدهاى آسمانها و زمين گشاده‌

جلد 4 صفحه 572

ميگرداند روزى را براى هر كه ميخواهد و تنگ ميگرداند همانا او بهمه چيز دانا است‌

بيان نمود براى شما از دين آنچه توصيه و سفارش كرد بآن نوح را و آنچه وحى كرديم بتو و آنچه توصيه كرديم بآن ابراهيم و موسى و عيسى را كه بپا داريد دين را و متفرّق و پراكنده مشويد در آن گران است بر مشركان آنچه ميخوانيد آنها را بسوى آن خدا اختيار و جلب ميكند بسوى خود هر كه را ميخواهد و هدايت ميكند بسوى خود كسى را كه بازگشت مينمايد

و متفرق نشدند مگر بعد از آنكه آمد نزدشان دانش براى نافرمانى و ستمى كه بود ميانشان و اگر نبود تقديرى كه سبقت گرفته بود از پروردگارت تا مدّتى نام برده شده هر آينه حكم كرده شده بود ميانشان و همانا آنانكه بميراث داده شدند كتابرا بعد از آنها هر آينه در شكّى هستند از آن موجب تحيّر

پس براى آن امر دعوت كن و ثابت باش آنچنانكه مأمور شدى و پيروى مكن خواهشهاى آنها را و بگو گرويدم بآنچه فرستاد خدا از كتاب و مأمور شدم كه بعدالت رفتار كنم ميان شما خدا پروردگار ما و پروردگار شما است براى ما كارهاى ما و براى شما كارهاى شما است نيست خصومتى ميان ما و شما خدا جمع ميكند ميان ما و بسوى او است بازگشت.

تفسير

خداوند متعال در مقام اثبات استحقاق خود براى پرستش و ستايش و نفى آن از بتها استدلال فرموده است بخلق نمودن و نوپديد آوردن خود آسمانها و زمين را كه مورد قبول اهل شرك و كفار مكه بوده و آنكه قرار داده است براى مردان زنانى از جنس آنها و نيز قرار داده براى شتر و گاو و گوسفند جفت‌هائى كه خلق ميكند و منتشر مينمايد بندگان خود را در آن قرار دادن كه جعل ذكور و اناث است در هر جنس و نيست مانند او در صفات ربوبيّت موجودى اگر كاف زائده باشد كه مشهور است يا نيست مانند مانند او چيزى اگر فرض شود براى او مانندى چون اگر مانند او مانند نداشته باشد خودش بطريق اولى مانند ندارد كه بعضى گفته‌اند براى مبالغه در نفى مثل اين تعبير شده ولى اظهر همان وجه اول است و او ميشنود تمام مسموعات را و مى‌بيند تمام مبصرات را و در دست او است كليدهاى گنج‌هاى آسمانها و زمين باران رحمتش از آسمان ميريزد و ارزاق بندگان از زمين مى‌رويد آفتاب و ماه و ساير كواكب هر يك بنوبه خودشان در تربيت‌

جلد 4 صفحه 573

اشجار و اثمار مدخليّت دارند و همه بفرمان اويند و او بر حسب مصلحت و قابليت وسعت ميدهد رزق هر كس را بخواهد و تنگ ميكند روزى او را و او بتمام مقتضيات توسعه و تضييق عالم و خبير است مبيّن و روشن نموده و آئين گذارى و تشريع فرموده از دين قويم و منهج مستقيم براى بندگان خود آنچه را وصيت نمود به تبعيّت از آن نوح پيغمبر عليه السّلام را و آنچنان شرع مطاعى را كه وحى فرموده به پيغمبر آخر الزمان و آنچه را وصيت و سفارش فرموده به حضرت ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السّلام كه پيغمبران اولو العزم بودند آنكه برپا داريد شما پيغمبران قولا و عملا دين حق را كه توحيد و نبوت و امامت و معاد باشد و متفرق نشويد بلكه متّحد باشيد در آنچه ذكر شد از اصول اديان حقّه كه در تمام ازمنه ثابت و محقق بوده و قابل تغيير و تبديل نيست ولى بزرگ و گران آمد بطبع مشركين دعوت تو بخداى يگانه و ترك بت‌پرستى و آنكه واجب باشد بر آنها اطاعت يكنفر از جنس خودشان با آنكه خدا اختيار ميكند و ميكشاند بسوى ترويج دين خود هر كس را كه بخواهد و بداند كه لايق منصب نبوت و خلعت امامت است و راه‌نمائى ميفرمايد بحق و حقيقت كسى را كه رجوع نمايد و اقبال كند بحق در طلب حقيقت با نيت خالص و قلب پاك و متفرق نشدند و اختلاف ننمودند اهل شرك مكه در قبول دين اسلام مگر بعد از آنكه عارف و عالم شدند بمقام تو و صحّت كتابت و آنكه هر دو از جانب خدايند براى تجاوز از حق و تعدّى از حدّ و ظلم بخودشان و حسد بر تو و تعصّب در كيش باطل پدرانشان و ساير اغراض فاسده دنيوى بين خودشان از حبّ مال و جاه و عناد و لجاج و امثال اينها و اگر نبود آنكه خداوند مقدّر فرموده بود اجلهاى آنها را و مهلت داده بود آنان را براى تكميل شقاوت و استحقاقشان براى عذاب هر آينه هلاك مى‌فرمود آنها را و ممتاز مينمود حق را از باطل بنزول عذاب بعد از نزول كتاب اين حال مشركين مكه و كفار قريش در صدر اسلام است ولى كسانيكه بعدا كتاب خدا و دين اسلام بر آنها عرضه شود از عوام ساير ملل و اديان كه علماء آنها امر را بر آنان مشتبه نموده و خودشان كاملا باعجاز قرآن پى نبرده‌اند و تفكر و تأمل در آيات آن ننموده‌اند در شكى مستقرّ و موجب تشويش و تحيّرند از قرآن و حق بودن آن و دين اسلام پس براى پيشرفت‌

جلد 4 صفحه 574

اين مقصد بزرگ خود و انبياء عظام كه اثبات توحيد و نفى شرك و رفع شك است دعوت كن و استقامت نما چنانچه مأمور شدى و پيروى منما از خواهش‌ها و توقّعات بيجاى اهل شرك و عناد و بگو من ايمان آوردم بتمام كتب سماوى و مأمور شدم بعدالت اجتماعى خداوند خالق و آمر و مربّى و نگهدار و نگهبان ما و شما است و پاداش اعمال ما و شما را ميدهد و ديگر جاى محاجّه و مخاصمه ميان ما و شما نيست چون همه دانستيد و يافتيد حق بودن دين و كتاب مرا خدا روز قيامت ما و شما را مجتمع مينمايد و حق را از باطل ممتاز ميفرمايد و مرجع همه حكم او است آنچه تا كنون ذكر شد بيانات مفسرين و مستفاد از ظاهر آيات شريفه بنظر حقير است ولى مفاد بعضى از روايات آنستكه مراد از مخاطبين در قول خداوند شرع لكم و در أن اقيموا آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم ميباشند و مراد از دين اصول و فروع مهمّه اسلام و ولايت ائمه عليهم السلام است و آنچه گران است بر كسانى كه با امير المؤمنين عليه السّلام غير او را شريك نمودند در خلافت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله اختصاص ولايت بآن حضرت و اولاد اطهار او است و مجتبى و مهتدى باختيار و هدايت خدا ايشان و شيعيانشانند و كسانيكه متفرق شدند بعد از علم پيدا كردن براى تعدّى و تجاوز از حق وحد آنانند كه حسد بردند بر تفضيل امير المؤمنين عليه السّلام بامر خدا و بآراء و اهواء خودشان مذهب اختيار كردند و كسانيكه در شك مريب هستند اتباع و پيروان آنانند كه مخالفت امر پيغمبر را نمودند و امر بدعوت و استقامت راجع بفروع دين و ولايت امير المؤمنين عليه السّلام است و معلوم است كه اينها معانى خفيّه است كه از باطن قرآن ائمه اطهار كشف و بيان فرموده‌اند و اللّه تعالى اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فاطِرُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ جَعَل‌َ لَكُم‌ مِن‌ أَنفُسِكُم‌ أَزواجاً وَ مِن‌َ الأَنعام‌ِ أَزواجاً يَذرَؤُكُم‌ فِيه‌ِ لَيس‌َ كَمِثلِه‌ِ شَي‌ءٌ وَ هُوَ السَّمِيع‌ُ البَصِيرُ «11»

پديد آورنده‌ آسمانها و زمين‌ ‌را‌ قرار داد ‌از‌ ‌براي‌ ‌شما‌ ازواج‌ ذكور و اناث‌ و ‌از‌ انعام‌ ازواج‌ ذكرانا و اناثا فراوان‌ ميفرمايد ‌شما‌ ‌را‌ و زياد ميكند ‌براي‌ ‌شما‌ و ‌در‌ ‌اينکه‌ جعل‌ و قرار داد نيست‌ «كمثله‌» چيزي‌ و ‌او‌ ‌است‌ شنوا و بينا.

فاطِرُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ فطر ايجاد بيسابقه‌ ‌است‌ ‌که‌ خداوند بدون‌ نقشه‌ و سابقه‌ ايجاد فرمود آسمانها ‌را‌ ‌با‌ ‌اينکه‌ همه‌ كراتي‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آنها‌

جلد 15 - صفحه 462

‌از‌ شمس‌ و قمر و ساير كواكب‌ و ستاره‌ها ‌است‌ و زمين‌ ‌با‌ آنچه‌ ‌در‌ تخوم‌ زمين‌ ‌است‌.

جَعَل‌َ لَكُم‌ مِن‌ أَنفُسِكُم‌ أَزواجاً ‌در‌ ابتداء خلقت‌ ‌که‌ ‌خدا‌ آدم‌ ‌را‌ خلق‌ فرمود ‌براي‌ ‌او‌ زوج‌ قرار داد ‌براي‌ ازدياد نسل‌ و انس‌ و علاقه‌ و ‌از‌ قدرت‌ كامله حق‌ اينكه‌ يك‌ نطفه‌ ‌در‌ يك‌ رحم‌ بسا ذكور ميشود و بسا اناث‌ ‌که‌ ميفرمايد يَهَب‌ُ لِمَن‌ يَشاءُ إِناثاً وَ يَهَب‌ُ لِمَن‌ يَشاءُ الذُّكُورَ أَو يُزَوِّجُهُم‌ ذُكراناً وَ إِناثاً وَ يَجعَل‌ُ مَن‌ يَشاءُ عَقِيماً‌-‌ همين‌ سوره‌ آيه 48 و 49‌-‌.

وَ مِن‌َ الأَنعام‌ِ أَزواجاً ‌که‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ نر و ماده‌ دارند ‌که‌ ميفرمايد ثَمانِيَةَ أَزواج‌ٍ مِن‌َ الضَّأن‌ِ اثنَين‌ِ وَ مِن‌َ المَعزِ اثنَين‌ِ ‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌ وَ مِن‌َ الإِبِل‌ِ اثنَين‌ِ وَ مِن‌َ البَقَرِ اثنَين‌ِ‌-‌ الاية‌-‌ انعام‌ آيه 144 و 145‌-‌.

يَذرَؤُكُم‌ فِيه‌ِ ذرء بمعني‌ پراكنده‌ و تفرقه‌ ‌است‌ چنانچه‌ مي‌فرمايد فَأَصبَح‌َ هَشِيماً تَذرُوه‌ُ الرِّياح‌ُ‌-‌ كهف‌ آيه 43‌-‌ و ‌در‌ اينجا بمعني‌ كثرت‌ نسل‌ ‌است‌ چه‌ ‌در‌ انسان‌ و چه‌ ‌در‌ انعام‌ و تمام‌ بنفع‌ بشر ‌است‌.

لَيس‌َ كَمِثلِه‌ِ شَي‌ءٌ بعضي‌ گفتند كاف‌ زائده‌ ‌است‌ ‌براي‌ تاكيد ذكر ‌شده‌ و گفتيم‌ حرف‌ زائد ‌در‌ قرآن‌ نيست‌ و تأكيد ‌غير‌ ‌از‌ زياده‌ ‌است‌ و ‌در‌ اينجا تأكيد كأنّه‌ مي‌گويي‌ مثل‌ ‌او‌ مثل‌ ‌او‌ كسي‌ نيست‌ چون‌ ذات‌ مقدس‌ ‌او‌ واجب‌ الوجود بالذات‌ ‌است‌ ذاتا و صفة و ‌غير‌ ‌او‌ ‌هر‌ چه‌ ‌که‌ هست‌ ممكن‌ الوجود ‌است‌ ذاتا و صفة ‌از‌ ‌خود‌ هيچ‌ ندارد.

سيه‌ رويي‌ ز ممكن‌ ‌در‌ دو عالم‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 11)- این آیه می‌تواند دلیل پنجمی بر ولایت مطلقه پروردگار باشد، یا دلیلی بر مقام ربوبیت و شایستگی او برای توکل و انابه، می‌فرماید: «او آفریننده

ج4، ص330

آسمانها و زمین است» (فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).

البته منظور از آسمانها و زمین در اینجا تمام آسمانها و زمین و موجوداتی است که در آنها و میان آنها وجود دارد.

سپس به توصیف دیگری از افعال او پرداخته، می‌گوید: «و از جنس شما همسرانی برای شما قرار داد و جفتهایی از چهارپایان آفرید و شما را به این وسیله [بوسیله همسران] زیاد می‌کند» (جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً یَذْرَؤُکُمْ فِیهِ).

وجود همسران از یک سو مایه آرامش روح و جان انسان هستند، و از سوی دیگر مایه بقاء نسل و تکثیر مثل و تداوم وجود او.

در توصیف سومی که در این آیه ذکر شده، می‌فرماید: «هیچ چیز همانند او نیست» (لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ءٌ).

این جمله در حقیقت پایه اصلی شناخت تمام صفات خداست که بدون توجه به آن به هیچ یک از اوصاف پروردگار نمی‌توان پی‌برد، زیرا خطرناکترین پرتگاهی که بر سر راه پویندگان طریق «معرفة اللّه» قرار دارد همان پرتگاه «تشبیه» است که خدا را در وصفی از اوصاف شبیه مخلوقاتش بدانند این امر سبب می‌شود که به درّه شرک سقوط کنند.

به تعبیر دیگر او وجودی است بی‌پایان و نامحدود از هر نظر و هرچه غیر اوست، محدود و متناهی است از هر نظر، از نظر عمر، قدرت، علم، حیات، اراده، فعل، و خلاصه همه چیز، و این همان خط «تنزیه» و پاک شمردن خداوند از نقائص ممکنات است.

و در پایان آیه و بیان اوصاف دیگر ذات مقدسش می‌گوید: «و او شنوا و بیناست» (وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ).

آری! او هم خالق است، و هم مدبر، هم شنواست و هم بینا، و در عین حال شبیه و نظیر و مانند ندارد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص459

منابع